محل تبلیغات شما

کاش میشد به دل غمزده سامان بدهم

به دو چشمان کویرم نمِ باران بدهم

پیِ تو روضه به روضه همه جا رفتم من

نگرانم که ندیده رُخ تو جان بدهم

گُنهم حال تو را سخت به زحمت انداخت

چقدر هدیه به درگاه تو عُصیان بدهم ؟

خبط من یوسف من باعث این غیبت شد

حقم این است که من تن سوی زندان بدهم

خویِ حیوانی من بُرد ز تو دورم کرد

حیف باشد به خودم منصب انسان بدهم

بزن امّا تو بیا چشم مرا خُشک نکن

که فقط فخر به این دیدهء گریان بدهم

با همه بی سر و پایی تو رهایم نکنی

ولی افسوس که من عشق تو ارزان بدهم

حال که آمده ام گر که برانی ز درت

چه جوابی به دل زار و پریشان بدهم

جان مادر دل ما را به مدینه برسان

عوضش هر چه بخواهی بخدا، آن بدهم

با تو خواهم به بقیع و غم آن گریه کنم

تا که شاید به دلِ سوخته درمان بدهم

تو بیا روضه بخوان حضرت صادق چه کشید

تا که جان پای غم ناطق قرآن بدهم

جدّ تو روی زمین خورد همه خندیدند

باید از دیده خود اشکِ فراوان بدهم

خبرت هست که آن طاق معلا افتاد. ولادت پیامبر

بسمِ ربِّ النّور آقا جان بیا. امام زمان

ای بهار وجود اهل وجود. امام زمان

بدهم ,تو ,جان ,دل ,روضه ,حال ,تو بیا ,بدهم با ,که من ,به دل ,تا که

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

افسوس ratenatee Dylan's collection kaiplicmasli سرگرمی فروشگاه بزرگ خدمات فورتنایت rebinona bajutesu چهار پر chlamcontdissypp